کوثر دختر ترک زبان عراقی است که کودکیاش همزمان با دوران اختناق رژیم بعث است و جوانی اش مصادف با ظهور داعش است. برادر کوثر از مبارزین شهر تلعفر است اما بعد از مقاومت ۱۷ روزه تلعفر سقوط کرده و کوثر و خانوادهاش شهر را ترک کرده و به سمت کربلا میروند. آنها سالها در مسیر پیادهروی اربعین موکب بر پا کرده و مشغول خدمت رسانی به زائرین میشوند تا اینکه با هادی که از ایران برای پیاده روی اربعین آمده و ترک زبان است آشنا میشوند و این آشنایی آغاز عاشقانههای کوثر و هادی میشود.