- زبان: انگلیسی
- نویسنده: Carl Woods
یک مرد معلول جسمی با اسب به کمپ اصلی اورست میرود، اما وقتی کوه زندگیاش را به خطر میاندازد، مجبور میشود بپرسد که چقدرحاضر است خطر کند و ...
از پلیرهایی که در بخش آموزش سایت گذاشته شده استفاده کنید
اگر مشکلی در اشتراک دارید از طریق ارتباط با ما با پشتیبانی در میان بگذارید تا سریع حل شود.
نام مستند درخواستی خود را بفرمایید تا قرار گیرد.
بله . از تمام دنیا بدون هیچ محدودیتی میتوانید دانلود کنید
شما هرگز نمی توانید مکس استینتون-پارفیت را به انتخاب گزینه آسان متهم کنید! او که از فلج مغزی رنج می برد و با آبنبات بسیار حامی و مستقل ازدواج کرده است، با اسب سواری مقدار زیادی از تمرینات بدنی مفید خود را به دست می آورد. این اغلب یک تلاش دردناک و طاقت فرسا است، نه فقط برای او – بلکه برای همه افراد مرتبط. وقتی او اعلام می کند که می خواهد به کمپ اصلی کوه اورست در ارتفاع بیش از 17000 فوتی در هیمالیاهای پوشیده از برف برسد، نفس نفس زدن را تصور کنید. آنچه اکنون در پی دارد، مستندی نسبتاً صریح است که این سفر را دنبال میکند – زگیلها، کج خلقیها، مبارزات و شادیها – چرا که بیماریاش گاهی او را پایین میآورد، و گاهی روحیه بیتردیدش را تقویت میکند. عکاسی دستی گاهی کاملاً صمیمی است، اما در بعضی مواقع به طرز ناخوشایندی مزاحم است و باید گفت که او مردی نیست که همیشه راحتترین دوستش داشته باشد یا بفهمد. عزم او برای متمایز شدن از میان جمعیت قابل ستایش و قدردانی است، اما گاهی اوقات بوی نفس و فرض را نیز می دهد و در نتیجه من از این دستاورد وحشت داشتم، اما نه از راه دور از آن مرد. تلاش گروهی در سراسر جهان – از سازندگان فیلم گرفته تا تیم شرپاها که همه را سیر، سیراب و زنده نگه میداشتند – و به عنوان شاهدی بر استقامت انسانی و درسی در عدم تطابق، ارزش نود دقیقه وقت شما را دارد.
“اورست من” هیجان ساده و همچنین تاریک ترین نقاط پایین سفر مکس استینتون را هنگام فتح کمپ اصلی اورست مستند می کند. با این حال، مکس به دلیل فلج مغزی ناتوان است و با کارهای اساسی که اکثر مردم آن را بدیهی میدانند دست و پنجه نرم میکند. با وجود عدم هماهنگی، مکس دو سال آموزش را برای آماده سازی چالش کوهستانی می گذراند.
به عنوان یک اسب سوار مشتاق، مکس و شریکش کندی به همراه تیمی از شرپاها و اسب راکی در مسیر کمپ بیس اورست پیاده روی می کنند. انتظار اولیه به زودی به ترس از بین می رود، زیرا مکس متوجه می شود که جسمی بودن چالش و همچنین درد طاقت فرسایی را که برای رسیدن به بیس کمپ بر بدنش وارد شده را دست کم گرفته است.
این فیلم ماجراجویی تصاویری نزدیک از مسیر را به تصویر میکشد، در حالی که تضاد بین کمرنگی انسانیت در برابر کوههای سر به فلک کشیده هیمالیا شگفتانگیز است. با این حال، این مستند همچنین بینشی از جنگهای عاطفی و آسیبهای فیزیکی مکس را ارائه میکند، که اعتراف میکند که میخواهد در یک مرحله کنارهگیری کند. در این مرحله، سفر دیگر برای سرپیچی از انتظارات و شکستن تعصبات اجتماعی نبود، بلکه یکی از راههای بقا بود، زیرا تأثیر هر قدم باعث درد شدید و آسیب به باسن او میشد.
علیرغم رنج جسمی، مکس و تیمش موفق می شوند بر صعود طاقت فرسا و طولانی برای رسیدن به بیس کمپ غلبه کنند. در حالی که مکس در انگلستان مستقر می شود، به یک سلبریتی کوچک تبدیل می شود و در رسانه ها ظاهر می شود تا داستان خود را به اشتراک بگذارد. با این حال، در پشت نمای مطمئن، مکس زخم های خود را از فتح بیس کمپ آشکار می کند، که او را آسیب دیده و بیش از گذشته ناتوان کرده است. این مستند همچنین به فرهنگ مردانگی سمی می پردازد که در نهایت مردان جوان را در موقعیت های خطرناکی قرار می دهد، که مکس از آن مصون نبود، فقط برای اثبات ارزش خود به جامعه، و خط باریک بین شجاعت و بی پروایی را برجسته می کند.
لحظات پایانی مصاحبه صریح با مکس و کندی، پشیمانی آنها را از اینکه چرا مکس در وهله اول چنین چالشی را انجام داد، آشکار می کند. در حالی که در ابتدای فیلم، مکس نمیخواهد آنطور که جامعه از افراد معلول انتظار دارد وجود داشته باشد، او میخواهد زندگیاش را بدون محبوس شدن بگذراند، از مناطق امن خود خارج شود و به روش خودش شورش کند. با این حال، در اواخر فیلم، مکس روشنفکر متوجه میشود که هرگز نیازی به صعود به اورست نداشته است تا ثابت کند مردم اشتباه میکنند یا دوستش داشته باشند، زیرا واضح است که خانواده و دوستانش به وضوح از او حمایت میکنند و او را دوست دارند.