مستند Last Stop Larrimah (2023–)

لاریما یک شهر استرالیایی است که تنها ده نفر ساکن آن است، تا همین اواخر یازده نفر بود، فقط پدی کشته شد، پلیس معتقد بود که دشمن پدی او را کشته است و انگیزه آن کیک بوده است…

این چه داستان جذابی است، مستند معمولی که من در نتفلیکس انتخاب می کنم نیست، اما کاملاً جذاب است.

من عاشق سرعت بودم، اوایل کاملاً نمی دانستم به کدام سمت می رود، همه چیز شیرین و دوست داشتنی به نظر می رسید، با افراد بسیار جالب و بسیار باز، اما همانطور که گسترش می یابد، رسوایی ها و نفرت آشکار به وجود می آید.

راستش نمی‌توانستم برخی از افشاگری‌ها را باور کنم، وای، یک مقدار نارضایتی واقعی وجود داشت، و در یک شهر یازده نفری، احتمالاً مشکلاتی ایجاد می‌کرد.

بخش‌هایی از آن کمی پر شده است، اما مصاحبه‌ها بسیار جالب هستند، مخصوصاً خانمی که از پای‌فروشی کار می‌کند. خیلی شخصیت ها

چه مکان باورنکردنی، واقعاً شبیه مکانی است که روزگاری روزهای بهتری را دیده است، اما حتی با آن سرعت کمی پایین است.

بسیار سرگرم کننده.

من عاشق داستان های شهرهای کوچک هستم. بنابراین، این یکی از همان ابتدا مرا مجذوب خود کرد. این قطعه با (ده) ساکنان شروع می شود که در وهله اول درباره تصمیم خود برای نقل مکان به لاریماه و آنچه در مورد آن دوست دارند صحبت می کنند. سپس به سراغ راز یک مرد گم شده می رویم و فیلترهای سوء ظن ناگهان روشن می شوند. صادقانه بگویم، افشاگری های آهسته سوز مردم شهر یکی پس از دیگری مرا شگفت زده کرد. برخی نه تنها نسبت به بقیه کینه بزرگ دارند، بلکه در مورد آن نیز کاملاً علنی هستند.

زیبایی شناسی مکان (و مردم آن) توجه من را به خود جلب کرد. میخانه با کروکودیل، کیک فروشی، بوته‌ها، خانه‌های رکابی، فضاهای باز بزرگ، سگ‌ها، غروب‌ها – چیزی در مورد مکان وجود دارد که حتی یک فرد خارجی مانند من می‌تواند جذب آن شود. مصاحبه ها بین همه ساکنان شهر پخش می شود و همه می توانند افکار خود را بیان کنند. مکان، داستان مرد گمشده، مردم (کینه ها و انگیزه های مداوم آنها) – من احساس می کنم این همه چیز لازم برای یک درام جنایی نئو نوآر را دارد، حداقل روی کاغذ. اکثراً استرالیایی‌ها نیز هستند – مثلاً در کجای دیگر مردم را می‌بینید که در حالی که آبجو می‌خورند، سیگار می‌کشند یا می‌خندند، صادقانه درباره قتل صحبت کنند؟